هجوم پول های کثیف به سینما ، وقتی همه خوابیم!
به گزارش تاورنا، حسین لامعی روزنامه نگار و مستندساز کشورمان به دانشجو گفت: هر جا که شفافیت نباشد، فساد هست و هر جا که فساد باشد، محیط خوبی برای پولشوها و دزدها است.
گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران- محمد حسین طارمی؛ یک فیلم در زمان ساخت هر مقدار هزینه فراوری داشته باشد، باید سه برابر آن را بفروشد تا به سود دهی برسد. طبق آمار اگر در سینمای ایران 100 فیلم ساخته گردد، 98 یا 99 تا از این فیلم ها بیش از سه برابر فراوری نمی فروشند. این یعنی 98 فیلم از 100 فیلم ضرر مالی می دهند. چطور یک سینمایی می تواند بعد از چند دهه ضرر، سرپا بماند؟ اگر شما کارخانه داشته باشید و با ضرر روبرو شوید، چک هایتان برگشت خورده وفرایند قضایی برای شما طی می گردد. با ضرری که در سینما وجود دارد، هنوز بسیاری به راستا خود ادامه می دهند. همه عوامل از بازیگر و کارگردان تا سرمایه گذار میلیاردر هستند.
پول کثیف منشا معاملاتی مشخصی ندارند و به صورت رسمی ثبت و مالیاتش پرداخت نمی گردد. ورود این پول ها به سینما معضل جدیدی نیست. اشرف پهلوی به علت نفوذ بالایی که در دربار داشت، از سینما به واسطه برخی از افراد برای تطهیر پول های خود استفاده می کرد. پس از انقلاب هم دردهه 80 به علت افزایش نرخ تورم و تحریم ها بحث کمبود منابع مالی دولت به میان آمد. به این ترتیب سینما هم دچار مشکل سرمایه گذاری شد و سرمایه گذاری در آن یکی از راه حل های پول شویی شناخته شد.
سینمایی که ضرر می دهد چگونه عواملش همه پولدار هستند؟ حسین لامعی، فعال فرهنگی، در این باره می گوید: هر چقدرنقد نسبت به موسیقی وجود داشته باشد، به هیچ عنوان جریان فساد مالی در آن وجود ندارد. مثلا گروه چارتار کنسرت می گذارد، مردم به کنسرت می فرایند و راضی هم بیرون می آیند. این فرایند مناسبات مالی مشخصی دارد و اگر یک خواننده ماشین و یک منزل لاکچری داشته باشد، قابل فهم است؛ زیرا تمام سالن های اجرا پر بوده. ولی سینما ایران که همه سالن هایش خالی است، چگونه عواملش می توانند پولدار باشند؟ معادله ساده ای که یک رهگذر هم می فهمد پول این سینما بلا شک، کثیف است.
وی اضافه نمود: ما مثل سایر کشور های جهان حتی درفرانسه هم این را داریم که سیستم حاکمیت می گوید: باید سینما داشته باشیم. درست است که ضرر می دهند، ولی با یاری بخش های دیگر کار را پیش می برند. مثلا یک بار فارابی درست می نماید، در جای دیگر سیما فیلم یاری می نماید، یک بارشهرداری پول می دهد، یا مثل فیلم علی سنتوری ستاد مبارزه با مواد مخدر یاری می نماید. این بخشی از ماجراست. یکسری از فیلم ها در زمره فیلم های کوچک شمرده می شوند مثل فیلم های مجید برزگر، که این ها مناسبات مالی شان مشخص است و با رفتن به فستیوال های خارج از کشور، جوایزی به دلار گرفته و به سود می رسند.
با شرایطی که از دهه 90 شروع شده، آیا تهیه نمایندگان نمی توانند با یاری دستگاه های دولتی به طور مثال وامی دریافت نمایند و پس از اتمام کار آن مبلغ را برگردانند؟
حسین لامعی با اشاره به پفراینده (سریال شهرزاد) اظهار می نماید: سریال شهرزاد که نماد فساد مالی شناخته می گردد، چقدر خرجش شد؟ شمای خبرنگار یا منِ فعال فرهنگی نمی دانم. در اصل هیچ کس نمی داند. خب حالا چقدر سود کرد؟ این را هم کسی نمی داند. یکی می گوید سود نکردیم، ولی امامی می گوید سود کلانی داشتیم. امامی می گفت: خرج این فیلم نسبت به سایر فیلم ها خیلی کم بود. ولی فلان تهیه نماینده سر شناس می گوید: خرجش 10 برابر سریال هایی بود که آن موقع ساخته می شدند. همین ها نظم سینما را بهم ریختند. اگر دستمزد یک بازیگر برای همچین پروژه ای 200 میلیون بود، حالا 1 میلیارد شده است. نمیتوانیم ثابت کنیم فروش رفته یا نرفته. در چنین حالتی مکانی مناسب برای سارق ها ایجاد می گردد. چرا مناسبات مالی شان را نمی توان ثابت کرد؟ زیرا صفر تا صد کار دست خودشان بوده. تصویر گستر پاسارگاد به عنوان مسئول پخش، از رفقای امامی محسوب می گردد. اینجا عدم شفافیت به شدت احساس می گردد. در جهان مشخص می گردد یک بازیگر چقدر دریافت داشته. مقدار فروش وتمام دخل و خرج های یک پروژه، به صورت کامل در دسترس است، حتی در ویکی پدیا هم می توان یافت.
سینما مکانی لوکس برای سارق ها
در ایران هر کس هر چه بخواهد می گوید. همین عمل سینما را مکانی لوکس برای پولشو ها نموده. در سینما می توان پول ها را شست و ثابت کرد که در چرخه سود و زیان بوده است. این افراد می گویند: پول فلان شرکت خرج کار هنری می گردد و با این ترفند از دادن مالیات معاف می شوند. زمانی که دادگاه خواستار تسلیم پول فاسد می گردد، متهم می تواند بگوید ما اصلا پولی نداریم. من 100 میلیارد داشتم و خرج پروژه کردم و الان با ضرر روبرو هستم.
حسین لامعی به این نکته اشاره نمود: هر جا که شفافیت نباشد، فساد هست و هر جا که فساد باشد، محیط خوبی برای پولشو ها و سارق ها هست. امثال امامی ها خانه و ماشین، ویلای لوکس می دهند و هر طوری که می خواهند مناسبات مالی را ایجاد می نمایند. یکی از عوامل شهرزاد کافه ای در تهران دارد که نزدیک 200 میلیارد خرجش نموده است و پای این بازیگر، در دادگاه امامی باز شده است، ولی اثباتش پیچیده است. می تواند بگوید، ایشان در زمان پرداخت پول سارق محسوب نمی شدند. کمال تبریزی، کارگردان فیلم ما همه با هم هستیم، در مصاحبه ای می گفت: میخواستم پروژه را کم خرج ببندم، ولی سرمایه گذار فیلم، آقای سجاد خواجه علیجانی، اصرار بر خرج های بی دلیلی داشت. وقتی کارگردان می گوید یک بازیگر حضورش احتیاج نیست، ولی سرمایه گذار می گوید باید باشد، همین مشخص می نماید که چه سند سازی هایی قرار است صورت بگیرد. شما اگر زحمت کشیده باشید پول خود را این گونه خرج نمی کنید که هزینه فروش به هزینه فراوری هم نرسد! اگر کسی جای آقای علیجانی با این ضرر روبرو می شد، سینما را رها می کرد. ولی ایشان همچنان پروژه پشت پروژه پیش می برند.
لامعی در این باره می گوید: معضل اصلی ما، تهیه نمایندگان هستند. بیشتر تهیه نمایندگانی که نوکر دلال هستند، نه کتابی خوانده، نه فیلمی دیده اند و فقط دنبال پول هستند. تمام عوامل سینما سود خود را در فراوری می برند. برعکس کل جهان سود خود را در فروش می برند. اگر امامی ها راغب شدند به سینما وارد شوند، به خاطر همین کارگردان ها بوده است. تهیه نمایندگی دوندگی زیادی دارد. داشتن کارت تهیه نمایندگی هم برای آن فرد، پول دارد. این افراد بیشترا صوری هستند، مثلا شما می روید وزارت ارشاد و درخواست ساخت فیلم می دهید، ارشاد می گوید حضور تهیه نماینده ای که کارت داشته باشد الزامی است. شما وقتی سراغ تهیه نماینده می روید، باید حدود 150 میلیون هزینه کارت تهیه نمایندگی بپردازید. این فرایند غلط است، یعنی وقتی با تهیه نماینده قرارداد بسته می گردد، باید بخشی از سرمایه را او بیاورد یا درآوردن عوامل فیلم مساعدت کند. به طور مثال خود بازیگران از نظر مالی در فراوری فیلم باران های موسمی نقش داشتند.
فلاکت سینماگران
افتخار صاحبان پول های کثیف این است که یک سوپر استار یا یک کارگردان، ساعت ها پشت در های بسته اتاق این افراد نشسته اند. این دقیقا فلاکت سینما ایران است. اگر قرار باشد امثال امامی ها دهانشان را باز نمایند، خاطرات زیادی از این دست سینماگران دارند. سلبریتی هایی که التماس می کردند تا آن ها را به داخل اتاقشان راه بدهند. مردان و زنان سلبریتی زیادی با خواهش و اصرار فراوان باعث شدند این افراد وارد این عرصه بشوند. همواره نسبت به فردی که در سینما سرمایه گذاری می نماید، شبهه وجود دارد.
کارگردان مستند قدیس می گوید: تنها راه، ورود نهاد های قضایی و امنیتی به این مسئله است. نباید به این اباطیل سینماگران یا مدیران ارشاد که می گویند فضا را نباید امنیتی کرد، گوش داد. اتفاقا فضا را باید برای کسانی که از صندوق ذخیره فرهنگیان سارقی نموده اند امنیتی کرد. اگر قرار بر امنیتی نکردن باشد، کسانی که یاران امثال امامی هستند به جای ترسیدن، پروژه های بعدی را شروع نموده اند. وزارت ارشاد که باید جلوی مفاسد را بگیرد، خودش بر این مسئله دامن می زند. کارمند وزارت ارشادی که به جرم همکاری با محمد امامی در حال حاضر ممنوع الکار شده، می خواهد با مفاسد مبارزه کند؟ وزارت ارشاد با چه فکری می گوید، باید پول وارد سینما کرد؟ اگرهم فرض بر مشروعیت این پول ها باشد، چرا از ورود قوه قضائیه جلوگیری مینمایند؟
اگر قوه قضائیه وارد گردد، از فردا سینما گران بر کوس رسوایی می دمند و می گویند چرا فضا را امنیتی می کنید؟ قوه قضائیه باید این خزعبلات را دور بریزد و نترسد. در سینمایی که از بالا تا پایین آن فساد موج می زند و مکانی امن برای سارق ها فراهم شده، نهاد های امنیتی باید وارد میدان شوند. فیلمی که تمام عواملش میلیاردر هستند، از پول من و شما سارقیده اند که فیلم می سازند. چرا نباید این مسئله را بیان نمود؟ چون به سینماگر بر میخورد! به درک که بر میخورد. امنیتی شدن فضا فقط به ضرر سارق ها است و اگر سینما گران مسئله ای نداشته باشند، نباید بترسند. به چه علت برای آقای امامی نامه امضا می نمایند؟ در آن نامه از دوست و اقوام آقای امامی امضایی دیده نمی گردد. هنرمندان و بازیگرانی امثال: پیمان قاسم خانی و تینا پاکروان امضا نموده اند و وقتی این افراد جلوه فرهنگی می دهند، برخورد برای قوه قضائیه با امامی سخت تر می گردد. قوه قضائیه باید آنالیز می کرد که آیا این افراد مناسبات مالی با آقای امامی داشتند که این کار را نموده اند؟ این همه سارق و زندانی در کشور داریم، چرا برای هیچ کدام از آن ها نامه نمی نویسند؟
حسین لامعی در سرانجام اشاره نمود: تنها راه برای جلوگیری از فساد مالی درسینما را می توان ورود دستگاه قضائی به دفاتر تمام تهیه نمایندگان، دفاتر پخش و همچنین تمام سرمایه گذاران و آنالیز صورت حساب های آن ها دانست. راه بعدی، استعلام دریافت وزارت ارشاد برای اینکه افراد مشکل بانکی و قضائی نداشته باشند.
این برخورد ها نباید به سارق ها محدود گردد. باید با سینما گرانی که با این افراد همکاری داشته اند برخورد گردد. باز هم به معضل کارگردان ها می رسیم که می گویند: تا فلانی محکوم نشده، او را بچاپیم. خب سارق، سارق است و فرقی ندارد سینماگر باشد یا مفسد مالی. شاید سینما گران را به خاطر ایجاد موج های سیاسی کاذب نتوان محاکمه کرد، ولی پشتوانه مالی آن ها را می توان محاکمه کرد.
منبع: خبرگزاری دانشجو