شیرجه آنلاین در استخر مجازی
به گزارش تاورنا، تهران (پانا) - آنلاین شنا یادم می دهی؟ ماهی مربی شناست؛ اوایل شیوع کرونا وقتی این جمله را از شاگردش شنید با صدای بلند خندید اما این روزها دیگر کمتر خنده اش می گیرد.
به گزارش ایران، همان موقع در جواب پیشنهاد شاگردش گفت مگر می گردد کلاس شنا را آنلاین برگزار کرد؟
زهرا جعفری که بین شاگردانش به اسم ماهی معروف است، چقدر دلش برای آن روزها لک زده. انگار چند سال قبل بود. باورش نمی گردد که فقط چند ماه گذشته. همان روزهایی که ساکش را می بست و راهی باشگاه می شد و تا نفس داشت شنا یاد می داد. خودش هم عاشق ورزش است. ساعت هفت صبح از در خانه بیرون می زد و8 و 9 شب برمی گشت اما کرونا زندگی اش را واقعاً تغییر داد. یادش نمی آید جز در و دیوار خانه این مدت جایی را دیده باشد. البته که به شاگردش گفت نمی تواند آنلاین شنا یادش بدهد اما فکر نمی کرد مجبور گردد شغلش راعوض کند.
این ها فقط احساس این مربی شنا نیست، مطمئنم خیلی از شماها هم دلتان برای روزهایی تنگ شده که ساک ورزشی تان را می بستید و راهی استخر یا باشگاه می شدید. خیلی ها می گویند ورزش گروهی اصلاً حال و هوای دیگری دارد و آدم را به وجد می آورد. حالا باید به دو تا وزنه توی خانه و شاید هم یک تشک ورزشی قانع باشیم. البته در این مدت سایت ها و صفحات ورزش های آنلاین زیاد شدند و خیلی ها هم به ورزش خانگی یا هوم جیم روی آوردند و مربی هایی که خانه شان را تبدیل به باشگاه کردند و با قبول تعداد اندکی شاگرد ورزش حرفه ای شان را تعطیل نکردند. اما این مسأله برای شنا به این سادگی ها هم نیست مگر چند درصد از اطرافیان تان را می شناسید که توی خانه استخر داشته باشند؟
ماهی می گوید: اوایل اسفند استخرها را بستند. همه ناجی ها و مربی های استخر می دانند در شش ماه دوم سال مثل شش ماه اول شاگرد ندارند و خیلی استخرها در شش ماه دوم تعدیل نیرو دارند و ناجی ها و مربی ها به سختی سعی می نمایند خودشان و شاگردهایشان را حفظ نمایند. حتی گاهی برای یک شاگرد هم شش ماه دوم کار می نمایند. اینها از سختی های کلی کار ماست اما بعد از کرونا همه چیز بدتر شد. ما تا تیرماه کامل تعطیل بودیم و مدام می گفتند هفته بعد یا ماه بعد شرایط عادی می گردد. ما چون استخرمان روباز و خصوصی بود، تیرماه چند هفته ای کار کردیم. جالب اینکه مردم معتقد بودند توی آب کرونا هست اما دور استخر کرونا نیست و فقط از آفتاب استفاده می کردند. درحالی که من معتقدم داخل استخر به خاطر کلر ویروسی رد و بدل نمی گردد. خلاصه اینکه آن مدت هم عملاً بیکار بودیم. بعد از 20 روز دوباره تعطیل شدیم. حقوق معوقه مان را هم مهرماه دادند. من جزو همان دسته ای هستم که توی خانه ماندم و تغییر شغل دادم. این روزها روی لباس نقاشی می کنم و آنلاین می فروشم چون چاره ای ندارم و بالاخره باید درآمدی کسب کنم. معلوم نیست کرونا چه نقشه ای برایمان کشیده.
مریم فرهادی مربی فیتنس و انعطاف و مربی رسمی فدراسیون بدنسازی است. او می گوید: شرایطی که کرونا برای مربی ها به وجود آورده اصلاً شرایط آسانی نیست. ما روزانه کلی شاگرد داشتیم که با کرونا و تعطیلی کلاس ها رفتند. من در باشگاه شخصی خودم در خانه کار را ادامه می دهم اما در هر کلاس فقط دو یا سه نفر را پذیرش می کنم. قبلاً کلاس های خانگی ام هفت- هشت نفر هم ظرفیت داشت و این کار زمان و انرژی بیشتری می گرفت. فکر کن برای دو نفر هم باید همان انرژی هشت نفر را بگذاری. به خاطر شرایط اقتصادی هم نمی توانم شهریه ها را بالا ببرم چون ما به هم وصلیم و همه مشکل داریم و با یک بیماری ناشناخته هم دست و پنجه نرم می کنیم.
بعضی از شاگردهایم هم کرونا گرفتند و نتوانستند کلاس شان را ادامه دهند. این خودش در این مدت یک چالش جدی بوده چون با ابتلای هر یک نفر، هم من و هم شاگردانم مجبور می شدیم برویم آزمایش تا بتوانیم کلاس را ادامه بدهیم. برای همین الان کلاس هایم فقط دو نفره است. البته در این دوره کلاس های آنلاین را هم آغاز کردم اما استقبالی که از کلاس حضوری می گردد از کلاس های آنلاینم نشده و تعداد محدودی در آن شرکت کردند. کلاس های لایو هم برگزار کردم حتی با نرم افزار زوم و اسکایپ. یک مربی ورزش همه عشقش شاگردان و کار اوست و ما هم هر طوری بود در این شرایط این کار را ادامه می دهیم.
مهناز هم مربی شناست. او می گوید: فکر نمی کنم در دوره کرونا قشری بیشتر از ما آسیب دیده باشد، اصلاً ما فراموش شده ایم. از وقتی خبر شیوع کرونا آمد ما بیکار شدیم. دو تا از شاگردهای خصوصی ام پیغام دادند که اگر جایی را می شناسی باز باشد بیاییم و ادامه بدهیم. من هم به چند تا استخر روباز زنگ زدم و گفتم مربی ام و شاگرد دارم اما قبول نکردند. حالا فامیل و آشنا می گویند این دیگر چه رشته ای بود که تو دنبالش رفتی، الان هر رشته دیگری خوانده بودی یک کاری بالاخره داشتی. یک سال است توی خانه ام و واقعاً بدتر از این نمی گردد. می گویند کرونا در بهترین حالت دو سال دیگر هم با ماست، اگر این طور باشد، چه کار باید بکنیم؟
مونا که مربی تی آر ایکس است چندان از شرایطش ناراضی نیست. هر چند می گوید دلش واقعاً برای فضای باشگاه تنگ شده. البته یک باشگاه خانگی درست نموده چون خانه اش عظیم است و روزانه چند شاگرد می گیرد: توی عظیمترین اتاق خانه ام بند تی آر ایکس زده ام و بچه ها همان جا تمرین می نمایند. راستش خودم هم می ترسیدم در باشگاه کار کنم چون مسأله تنفس جدی است. ساعتی 400 هزار تومان می گیرم و الان هفت، هشت شاگرد دارم که هر کدام هفته ای سه بار در هفته می آیند. البته کلاس آنلاین هم دارم اما بعضی از شاگردها اصلاً با کلاس آنلاین ارتباط برقرار نمی نمایند. تمرین ها را اشتباه انجام می دهند و ضروری است مربی بالای سرشان باشد. کلاس های آنلاینم ارزانتر است. کلاس های حضوری را هم دو نفر دو نفر برگزار می کنم و دائم همان اتاق را ضد عفونی می کنم و خدا را شکر تا حالا مسئله ای پیش نیامده. اما همه همکاران من چنین امکانی ندارند. بعضی شان کلاس آنلاین دارند بعضی هم بیکار نشسته اند و منتظر سرانجام کرونا هستند؛ انتظاری سخت و کشنده که انگار تمامی ندارد.
مونا می گوید درآمدی که از تدریس خانگی ورزش دارد از درآمد قبلی اش بیشتر است چون آن زمان درصد بالایی از درآمدش را مجبور بود به باشگاه بپردازد: البته همه چیز هم پول نیست، محیط جمعی باشگاه چیز دیگری است.
حمید که تا پیش از شیوع کرونا مربی بدنسازی بود اما مجبور شده کاملاً بی خیال کارش گردد با ناراحتی می گوید: این روزها مجبور شدم از مدرک ماساژم استفاده کنم. یک سال است دیگر در حیطه ورزش کار نمی کنم. روی آورده ام به ماساژ؛ شغلی که به ندرت سراغش می رفتم اما با توجه به شرایط فعلی مجبورم ازمدرک ماساژی که دارم استفاده کنم.
سحر از آنهایی بود که در چند استخر شنا تدریس می کرد. او می گوید: من قبل از کرونا دو جا کار می کردم ولی با شیوع بیماری حقوق اسفندم را دادند و بقیه اش ماند و کار هم تعطیل شد. با امید اینکه هر ماه استخرها باز می گردد نمی توانستم کار دیگری پیدا کنم. از آن طرف اداره بیمه برای شغل ما چیزی به عنوان بیمه کرونا درنظر گرفت که تقریباً هر سه ماه حدود دو میلیون است. اما همان را هم برای من نریختند. چند بار به اداره کار رفتم و به نتیجه ای نرسیدم. بعد گفتند تو تنها نیستی و شما چند هزار نفرید که همین مشکل را دارید.
در این مدت وضع اقتصادی ام خیلی بد بود. آخر مرداد گفتند طلبم را می دهند اما تا الان که نیمه آذرماه است حتی یک ریال هم از اداره بیمه دریافت ننموده ام. برای بیمه بیکاری هم اقدام کردم که فرایند خیلی طولانی دارد. هر جا هم فکرش را بکنی دنبال کار گشته ام و دیگر نمی دانم چه کنم! این مدت هیچ کس از فدراسیون گرفته تا وزارت کار و اداره ورزش از ما حمایت نکرد. خیلی های ما هنوز بیکاریم و اوضاع مان از هشت ماه پیش به مراتب از جنبه اقتصادی بدتر شده.
نابودی کرونا حالا برای عده ای شبیه یک رؤیا است و چنان برای آن نقشه می کشند که تا به حال برای هیچ چیز زندگی شان این طور برنامه ریزی ننموده اند. آیا واقعاً این ویروس به این زودی ها دست از سرمان بر می دارد یا اینکه بالاخره مجبور خواهیم شد همچنان خیلی چیزها را آنلاین یاد بگیریم حتی والیبال و شنا.
منبع: خبرگزاری پانا