چشم انداز مبهم توافق با اژدهای زرد
به گزارش تاورنا، روز دوشنبه سوم دسامبر در اتاق بیضی نزد ترامپ جمع شدیم تا نتایج اجلاس سران گروه 20 بویژه ضیافت شام مشترک با هیات چینی را ارزیابی کنیم. ترامپ از واکنش بازارهای اقتصادی دنیا خشنود و راضی بود و همچنان از پیشنهاد من برای ممنوع کردن ورود کالاها و خدمات چینی که با استفاده از دارایی های فکری و معنوی سرقت شده از امریکا فراوری شده بودند، حمایت می کرد.
اما منوچین همچنان با نقش تازه ای که ترامپ به او داده بود، درگیر بود و می پرسید در مذاکرات آینده با چینی ها چه کسی رئیس است؟ ترامپ همچنان بر ریاست لایتهایزر تاکید داشت و می گفت: واقعاً نمی فهمم اشکال این کار کجا است. وزارت خزانه داری یک مجموعه کاملاً متفاوتی است که در دنیا دیگری سیر می نماید و منوچین هم علائم متفاوتی از خود بروز می دهد. وی خطاب به منوچین گفت: من نمی فهمم چرا شما دوست داری در این کار دخالت بکنی. می دانی چطور باید به لایتهایزر یاری کنی؟ شرایط دلار را درست کن. رئیس جمهوری سپس از این فرصت استفاده کرد و بار دیگر جی پاول رئیس بانک مرکزی را مورد نوازش قرار داد. پاول در واقع به کیسه بوکس مورد علاقه ترامپ تبدیل شده بود و این بار او را به دلیل بالا نگه داشتن نرخ بهره مورد حمله قرار داد. ترامپ سپس رو به لایتهایزر کرد و گفت: در این قضیه (توافق تجاری با چین) من رفتار و طرز برخورد تو را می پسندم نه روش استیو منوچین را. کوشش کن خرید محصولات کشاورزی توسط چین را دو و یا حتی سه برابر کنی... اگر نتوانیم به یک توافق خوب در این زمینه برسیم، باید کل موضوع را بی خیال شویم. در این صورت ما دوباره به شرایطی که قبلاً بودیم (افزایش تعرفه ها) باز خواهیم گشت. سناتور شومر مسرور می گردد. اتفاقاً در سرانجام مهلت 90 روزه موضوع افزایش تعرفه ها بیشتر مورد استقبال قرار خواهد گرفت. به این ترتیب دور تازه ای از مذاکرات شروع شد. ترامپ نه یک بار بلکه چندین بار هدف این مذاکرات را رسیدن به بزرگترین معامله تاریخ، نه فقط بزرگترین معامله تجاری بلکه کلاً بزرگترین معامله همه دوران اعلام نموده بود.
مذاکرات با دیداری نمایشی در اتاق بیضی که به طور زنده از شبکه های خبری نیز پخش می شد، کامل شد؛ ستاره های این نمایش دونالد ترامپ و لیو هی معاون نخست وزیر و عضو شورای مرکزی حزب کمونیست چین بودند. با گذشت زمان به وضوح معلوم شد که مهلت 90 روزه و مشخص ضرب الاجل اول مارس برای رسیدن به توافق با چین دست یافتنی نیست. ترامپ براحتی مهلت مشخص شده را نادیده گرفت و گفت: پیشرفت قابل توجهی در مذاکرات حاصل شده است. به نظرم بیان چنین حرفی بیشتر از موضع ضعف بود چرا که نشان می داد آنچه که ترامپ به دنبالش است فقط یک توافقنامه تجاری با چین (به هر طریق ممکن) است. البته از همان ابتدا هم کاملاً معلوم بود که رسیدن به توافق در مدت سه ماه توهمی بیش نخواهد نبود؛ اینکه چین در یک بازه زمانی سه ماهه مسائل ساختاری را که طی دهه ها برای توسعه و تقویت آنها کوشش نموده بود، کنار بگذارد یا تغییر و اصلاح آنها را بپذیرد، کاملاً غیرممکن و غیرقابل باور بود. به هر حال نمایش اصلی و مشخص نماینده در ماه مه به اجرا درآمد، زمانی که چینی ها در خصوص چندین عنصر کلیدی توافق در حال شکل گیری بدقولی کردند، از جمله همه موارد مربوط به مسائل ساختاری را که قرار بود هسته مرکزی هر نوع توافقی باشد، نادیده گرفتند. در آن موقع من بشدت با موضوع تهدیدات فزاینده ایران در منطقه خلیج فارس درگیر و مشغول بودم ولی یک تلفن از طرف لایتهایزر توجه مرا هم مجدداً به این موضوع جلب کرد. این یک عقبگرد واقعی برای حامیان معامله با چین بود. لایتهایزر گفت که او و منوچین معتقدند که این اتفاق می تواند ناشی از تضعیف قدرت و صندلی سیاسی لیو هی و متحدانش در داخل نظام حکومتی چین باشد.
لایتهایزر ساعت هشت صبح روز بعد، ششم ماه مه، به دفتر من آمد تا در این باره گفت و گو کنیم. وی گفت که چینی ها هفته گذشته از بیشتر تعهداتی که پیشتر اعلام نموده بودند، عقب نشینی نموده اند؛ اصلاح مقررات موجود، لغو بعضی قوانین و بخشنامه ها و تصویب قوانین جدید (به عنوان مثال در زمینه حمایت از مالکیت معنوی) و بعضی گام های مهم و قاطعی که قرار بود توسط چینی ها برداشته گردد تا جدیت آنها را در زمینه مسائل ساختاری نشان دهد. بدون اجرای این تعهدات ویژه، ما فقط با ادعاهایی مبهم در زمینه قصد و نیت چینی ها روبرو هستیم که از سال ها قبل ادامه داشته و هیچ وقت هم نیتجه روشن و واقعی در پی نداشته است. لیو هی گفت که او فقط یک پیشنهاد شکلی برای تعادل بخشی مجدد به متن پیش نویس توافق ارائه نموده است، توافقی که بر اساس آن چین گام های بسیاری زیادی باید بردارد ولی اقداماتی که ایالات متحده باید انجام دهد بسیار محدود است (دلایل این کار کاملاً روشن بود). در مجموع نتیجه کلی پیشنهاد چینی ها این بود که اقدامات واقعی را که باید انجام می دادند، بی اثر و بی خاصیت نمایند. آنها همچنین بر انجام بعضی بازنگری های بی فایده اصرار داشتند. لایتهایزر گفت که هم او و هم منوچین به این نتیجه رسیدند که لیو هی دیگر کنترلی بر مذاکرات ندارد و در گفت و گو با آنها در پکن نیز به نوعی به این موضوع اعتراف نموده بود. با این وجود لیو آماده می شد که بر اساس برنامه ریزی اجرا شده برای برگزاری مذاکرات به صورت رفت و برگشت، آخر هفته به واشنگتن بیاید. البته معلوم نبود که آیا او مطلب تازه و متفاوتی برای ارائه خواهد داشت یا نه؟
به هرحال هیچ چشم انداز روشنی برای رسیدن به توافق در آنچه که منوچین آن را آخرین دور گفت و گوها توصیف می کرد، به چشم نمی خورد، بویژه به این خاطر که بسیاری از مسائل جدی همچنان لاینحل باقی مانده بود. ترامپ نیز به وسیله توئیتر تهدیداتی را در خصوص اعمال تعرفه های جدید مطرح می کرد و به همین دلیل این احتمال وجود داشت که لیو هی اصلاً به واشنگتن سفر نکند. عصر همان روز لایتهایزر بیان کرد که او دور تازه ای از افزایش تعرفه ها را آماده نموده است که از روز آدینه اجرایی خواهند شد و رئیس جمهوری نیز آماده شده بود تا رسماً دستور اعمال تعرفه های جدید را صادر کند. لیو هی مطابق برنامه ریزی اجرا شده به واشنگتن آمد ولی هیچ مطلب تازه ای نداشت و حتی مذاکراتش با مقامات امریکایی زودتر از موعد هم تمام شد. ترامپ با لیو هی دیدار نکرد و جنگ تجاری هنوز ادامه داشت.
ترامپ روز 18 ژوئن و در آستانه اجلاس سران گروه 20 در اوزاکای ژاپن با شی جین پینگ رئیس جمهوری چین تلفنی صحبت کرد. برای دیدار دو رئیس جمهوری در حاشیه این اجلاس هم برنامه ریزی شده بود. ترامپ در ابتدای این مکالمه گفت که چقدر دلش برای شی تنگ شده و اضافه کرد: محبوب ترین موضوعی که من در آن وارد شده ام همین توافق تجاری با چین است که از نظر سیاسی نیز می تواند دستاورد بزرگی باشد. ترامپ و شی موافقت کردند که تیم مالی شان به دیدار های خود برای نهایی کردن توافق تجاری ادامه دهند. بالاخره زمان دیدار دو جانبه در اجلاس سران گروه 20 در اوزاکا فرا رسید و در شروع دیدار دو رئیس جمهوری که به دلیل حضور خبرنگاران بسیار شلوغ و پر سر و صدا بود، ترامپ گفت: ما با هم دوست شده ایم. سفر من و خانواده ام به پکن یک سفر افسانه ای و یکی از غیرقابل باورترین سفرهای همه عمرم بود.، ایران
منبع: ایران آنلاین